رد شدن به محتوای اصلی

16 Great Quotes By The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani


A worthy ruler does not think of resentment of his people.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

A ruler who cannot prevent the tyranny of criminals and plunderers does not deserve a bureaucracy.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Remove bad-tempered and angry people from the political system.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The most inefficient politicians are those who blame the people for their negligence.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

And the politician who lied buried his glory.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Guarding a country's assets is a perpetual norm for politicians, and doing so is not a boast.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

عکسنوشته انگلیسی سخنان استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی A-11

Never allow liars to be agents.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Employing inefficient acquaintances in a workflow will have a bitter effect.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The manager should be a symbol of efficiency and ability.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

A talkative manager is not worthy of leadership.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The most important task of the manager is to do the right thing, which he has undertaken.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Authoritarians are lost in the depths of their being.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The agent and executive director cannot be selected for consultation.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

A counselor who has many friends is not a good support, he is busy and his thoughts are not free.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارتفاع

آدمی تنها زمانی دربند رویدادهای روزمره نخواهد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنها در حال پرواز باشد . ارد بزرگ ارتفاع بالای برکه ها، بالای دره ها کوهها ، جنگلها، دریاها ،ابرها بالای خورشید بالای مرزها، ستاره ها، ای روح من با چابکی عبور کن و همانند شناگری ماهر که امواج را نمی فهمد شادی کنان عبور کن از عظمتی عمیق با لذتی وسیع پرواز کن دوراز بخارهای بیمارگون و خود را در هوایی زیبا زلال ساز و بنوش همانند شرابی ناب و الهی آتش روشنی را که میدرخشد در فضاهای صاف و پاک در ورای همه ی دردها و غمها خوشبخت آنیست که بتواند با بالهایی قوی بسوی دشتهای روشن و آرام پرواز کند خوشبخت آنیست که افکارش همانند غزلاغ بطرف آسمانها ازادانه پروازکند بالهایش را بروی زندگی بگستراند وبی درنگ بفهمد زبان گلها و اشیا صامت را بودلر ترجمه : شکوهه عمرانی ژنو / سوییس http://chokouh.tk

هم رنگ دیگر کسان شدن

هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است . اُرد بزرگ اکنون به شما می گویم که مرا گم کنید وخود را بیابید.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کردید، نزد شما باز خواهم آمد. فریدریش نیچه وقتی حیوانی را ذبح می کنی ، در دل خود به قربانی بگو:نیروی که فرمان کشتن تو را به من داد ، نیرویی است که بزودی مرا از پای در خواهد آورد و هنگامی که لحظه موعد من فرا رسد ، من نیز همانند تو خواهم سوخت ، زیرا قانونی که تو را در مقابل من تسلیم کرده است بزودی مرا به دستی قوی تر خواهد سپرد. خون تو و خون من عصاره ای است که از روز ازل برای رویاندن درخت آسمانی (در آن سویی طبیعت ) آماده شده است. جبران خلیل جبران

نامه معروف چارلی چاپلین به دخترش را یک ایرانی نوشته !!!

کمتر کسی پیدا می شود که نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش را نخوانده باشد . نامه ای که در کشور ما سی سال دست به دست می چرخد . در مراسم رسمی و نیمه رسمی بارها از پشت میکروفن خوانده شد و مردم کوچه و بازار با هر بار خواندن آن به یاد لبخند غمگین چاپلین افتادند که جهانی از معنا در خود داشت . اگر بعد از این همه سال به شما بگویند این نامه جعلی است چه می گویید ؟؟! لابد عصبانی می شوید و از سادگی خود خنده تان می گیرد . حالا اگر بگویند نویسنده واقعی این نامه سی سال است که فریاد می زند این نامه را من نوشتم نه چاپلین و کسی باور نمی کند چه حالی بهتان دست می دهد ؟ فکر می کنید واقعیت دارد ؟ خیلی ها مثل شما سی سال است که به فرج ا... صبا نویسنده واقعی این نامه همین را می گویند : واقعیت ندارد این نامه واقعی است !!!!! فرج ا... صبا نویسنده و روزنامه نگار کهنه کاری است . او سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و امروز دیگر از پیشکسوتان این عرصه به شمار می آید . .......... ماجرا برمی گردد به یک روز غروب در تحریریه مجله روشنفکر . فرج ا... صبا اینطور می گوید : " سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر ...